۱۳۹۵ فروردین ۲۶, پنجشنبه

نوشته اي از خانم شعله پاكروان در مورد سفر نخست وزير ايتاليا به تهران



 سفر نخست وزیر ایتالیا به تهران 
فردا نخست وزیر ایتالیا به تهران سفر می کند. حتما برای رساندن پیام هزاران انسانی که از اعدامهای ایران دچار تعجب و ناامیدی شده اند. حتما برای ابلاغ پیام پاپ که خواهان لغو اعدام
در سراسر جهان شده. یا برای اینکه بگوید اعدام در ملاءعام را متوقف کنید. یا برای اینکه بگوید اقلا از اعدام کسانی که زیر هجده سال مرتکب جرمی شده اند بگذرید.
اصلا شاید برای مساله اعدام حرفی نزند ولی حتما برای حکم قطع دست و پا میگوید. نه شاید در این باره هم نگوید که جلسه شان با چنین مساله ی چندش آوری تلخ نشود. اما حتما از توقف اخراج اقلیتهای دینی و قومی از دانشگاه یا ادارات خواهد گفت.
یا از آزاد کردن کاظمینی بروجردی و محمد علی طاهری که افکار متفاوتی از دستگاه حاکمه داشته و به آن دلیل زندانی شده اند. شاید از این هم نگوید. پس برای چه می آید؟ اوه شاید میخواهد به جای رفتن به شیراز و اصفهان و دیدن آثار باستانی به
زندانها برود و حال نرگس محمدی را بپرسد ببیند که دوری از دو بچه ی کوچکش چه مزه ای دارد. یا حسین رونقی را ببیند تا بفهمد وقتی با کلیه داغان شده اعتصاب غذا میکنی چه شکلی میشوی. یا ببیند آتنا فرقدانی چطوری نقاشی میکشد که حقش 12
سال زندان است. یا شاید می خواهد بگوید شکنجه کار خوبی نیست. به هر اسم و عنوانی نباید انسانی را کتک زد یا آویزان کرد یا هر عمل دیگری که مصداق شکنجه است. نه. گمان نکنم به دیدن زندانیان برود. شاید در خیابانهای تهران دوری بزند و در جلسه شان بگوید فکری به حال این همه بچه های کوچک ویلان در خیابان بکنید که پابرهنه اند و گدایی می کنند. نه شیشه ی ماشینش خیلی دودی ست و اصلا بیرون را نمیبیند.
راستش هر چه فکر میکنم نمیدانم برای چه به ایران می آید. فقط این میماند که برای پول و تجارت و نفت و تحریم و اینطور چیزها بیاید.
به عبارتی آیا برای ایشان بجز این موارد آخر چیز دیگری مهم هست؟  نمیدانم. شاید این نخست وزیر آدم خوبی باشد و همه موارد را بگوید. در اینصورت در تاریخ آینده به او آفرین میگویند و از نام نیکش یاد خواهند کرد. ولی اگر فقط به فکر منافع خود بوده و برای تجارت آمده باشد، بداند که در ذهن نسل فردای ایران، جایی نخواهد داشت. نخست وزیر ایتالیا یا هر مقام دیگری که به ایران می آید باید یادش باشد که در ایران هنوز بالاترین آمار اعدام به نسبت جمعیت وجود دارد. هنوز برای گرفتن اقرار از متهم شکنجه رایج است. باقی مطالب هم پیشکش شان.
بد نیست یادش باشد که مردم عادی و هنرمندان ایتالیا و پاپ نسبت به اعدام ریحانه حساس شده و خواهان لغو آن شدند. اما علیرغم آن همه تقاضای جهانی و داخلی، ریحان من اعدام شد. و اکنون از جانی روداری هنرمند ایتالیایی الهام میگیرم که میخواست دکه هایی در شهر وجود داشته باشد که امید بفروشند به مردم.  من نیز با اینکه یک جهان امید و آرزویم را بخاک سپردم ولی باز به دکه ی امید فروشی جانی میروم و کمی امید میخرم. نه اصلا همه ی آن را میخرم. تا امیدوار بشوم که سفر
نخست وزیر به تهران برای خدمات انسانی ست و در حاشیه ی آن هم مسایل اقتصادی مطرح میشود. تا امیدوار بشوم که این سفر برای ما ملت بی پناه هم منشاء خیر است نه چاپیدن ثروتهای خدادادی مردم به ازای سکوت در برابر عفونتی بنام اعدام.
شاید نخست وزیر هم دعوت مان را بپذیرد و در صف خواستاران لغو اعدام قرار گیرد. شاید آرزوی او هم ایران بدون اعدام شود. شاید او هم در جلسه اش بگوید: نه به اعدام . نه به شکنجه

هیچ نظری موجود نیست: