۱۳۹۵ خرداد ۲۹, شنبه

برگرفته قسمتی ازدیدار#شعله پاکروان باهمسرجعفرعظیم زاده



بنظر من همه ی کسانی که آرزوی قلبی شان زنده ماندن #جعفر عظیم زاده است میبایست او را در رساندن پیام و مطرح کردن خواست برحقش یاری دهند و صدای این فرزند ملت ایران را به دیگران برسانیم .
وقتی با این #زندانی شریف و #
زحمتکش تلفنی صحبت کردم داغ دلم تازه شد . وقتی برق چشمان اکرم را دیدم که با همسرش صحبت میکرد به یاد زمانی افتادم که ریحان تلفن میزد و مرا از جهان جدا میکرد . وقتی با او حرف میزدم در آسمانها میپریدم و هیچ چیزی حواسم را پرت نمیکرد . همه ی وجودم گوش میشد و گوشم محو شنیدن حرفهای ریحان . اکرم نیز محو صحبتهای زندانی بی باک پشت خط بود . چند دقیقه ای هم گوشی را بمن داد تا بتوانم مسیر و مقصد جعفر نازنین را بفهمم .
دادگاه اعتراضات به شرایط غیر انسانی حاکم بر روابط کارگر و کارفرما را اقدام علیه امنیت ملی میداند . جعفر ما نقد جانش را بر کف دست میگیرد و میگوید یا عنوان امنیتی را از اتهامات وارده حذف کنید و به این درک برسید که اعتراض صنفی ، اقدام علیه امنیت ملی نیست . یا بر صلیب و چوبه ی دار خواهم رفت و جان خواهم داد ، یا این اتهامات برای همه ی کارگران لغو خواهد شد           

هیچ نظری موجود نیست: