صورت مساله
بسيار روشن
است كه انتشار نوار#
منتظري انعكاس گسترده اي در داخل
و خارج کشور داشته است؛ به راستي در اين نوار چه رازي پنهان است كه با افشاي آن، چنين
زلزله سياسي و اجتماعي واقع شده است؟
پرده برداری از هولناکترین جنایت بعد از جنگ جهانی دوم |
نگاهي به وضعيت سياسي رژيم در سال 67
در سال 67 خميني
بعد از ضرباتي كه از ارتش آزاديبخش دريافت كرد؛ خطر سرنگوني را در پيش رو ديد و اينكه ارتش آزادي بعد از فتح «مهران» به
سوي «تهران» روانه خواهد شد و از سر استيصال محض جام زهر سركشيد و آتش بس را
پذيرفت. خميني گفت علت جام زهر را نمي توانم بگويم ولي بعدها و در گزارشات و
اعترافات
زيادي از سران رژيم علت به وضوح تمام بيان شد و آن، چيزي جز ترس از
سرنگوني توسط ارتش آزاديبخش نبود.
بنابراين
خميني براي فرار از سرنگوني پاي پذيرش قطعنامه رفته بود و خيلي خوب معني جام زهر و آثار آن را مي دانست؛
از اين رو بايد خود را آماده مي كرد تا با لرزه و پس لرزه هاي « جام زهر» مقابله
كند.
تهديدات خميني بعد از جام زهر
خميني بعد از جام زهر آتش بس با سه تهديد عمده
روبرو بود و بايد براي هركدام نقشه مسيري مي داشت:
يكم. ارتش آزاديبخش به مثابه تنها هماورد و نيروي
سرنگون كننده رژيم / خميني اين طرح را داشت
كه با پذيرش قطعنامه به لحاظ نظامي آنها را پشت مرزهاي ايران قفل كرده و به لحاظ
سياسي ـ استراتژيك نيز به مثابه زائده جنگ آنها را بسوزاند.
دوم؛ نيروي
اجتماعي كه بايد زمينه هر گونه اعتراض و شورش و باز شدن اذهان آنان را در برابر يك
ميليون كشته و هزار ميليارد دلار خسارت و ... مي خشكاند، خميني براي اين تهديد
پاسخ را در «قتل عام» جستجو كرد و اينكه با قتل عام سي هزار مجاهد و مبارز در
زندان آنچنان شوكي به جامعه وارد كند كه تا سالهاي سال كسي جرئت نفس كشيدن نداشته
باشد.
سوم: عزل
منتظري؛ چرا كه منتظري با توجه به ويژگي هايش اساسا چوب بزرگي لاي چرخ خميني بعد
از جام زهر بود و خميني بايد او را از سر راه بر مي داشت و رژيم خودش را يك دست مي
كرد.
در سال
1365 چون مرگ خميني در چشم انداز
بود؛ نزديكترين حلقه به خميني (خامنه اي و
رفسنجاني) تحت هدايت مستقيم خميني مي
خواستند با آمريكا و غرب سازش كنند ولي منتظري ان را از طريق مهدي هاشمي در
روزنامه لبناني الشراع افشا كرد و داستان
سفر پنهاني مك فارلن مشاور امنيتي رونالد
ريگان به ايران؛ تبديل به رسوايي عظيمي هم براي آمريكا و هم براي خميني شد.
به رغم
تمامي اين مراحل، از نظر خميني، شخص منتظري همچنان قابل تحمل بود تا اينكه خميني
به پذيرش قطعنامه و قتل عام زندانيان رسيد؛ خميني تصميم مي گيرد كه منتظري را بر سر دوراهي انتخاب بگذارد؛ يا شركت در قتل عام
و پس دادن امتحان هم جنس بودن با خميني و باقي ماندن در پست جانشيني يا عزل!
خميني بعد
از گذشت قريب يك ماه از اجراي قتل عام
زندانيان، يك گروه چهار نفره از كميته مرگ را به نزد منتظري مي فرستد و اين نوار
افشا شده بخشي از صحبتهاي نمايندگان خميني با منتظري است كه از وي مي خواهند كه
پاي كشتار 200 مجاهد بيايد كه منتظري نه تنها جواب منفي مي دهد بلكه خميني را بهصورت
تلویحی تهديد مي كند به اينكه اعتراضات خانوادههای زندانیان قتلعام شده در راه است و من در كنار معترضين خواهم ايستاد
اعضای كميته مرگ در اين ماموريت؛ شكست مي خورند؛ چون منتظري حاضر به شراكت در مسئولیت قتل
عام نمیشود. خميني نتايج خود را بعد از اين ملاقات مي گيرد؛ اول
اينكه ادامه كشتار را با حداكثر اختفا و
پنهان سازي كامل به پيش ببرد / دوم اعدام
ها را به كل زندانيان سرايت بدهد / سوم،
سرعت به خرج داده و قبل از بروز هرگونه اعتراض اجتماعی كار قتل عام را تمام كند؛ يكي از
نفرات كميته مرگ به صراحت در نوار منتظري به اين موضوع اشاره مي كند كه در اتمام
قتل عام (از سوي خميني) اصرار زيادي وجود دارد
خميني
كه در ششم فروردين68 كار قتل عام را تمام كرده بود؛ حكم
عزل منتظري را صادر مي كند؛ به اين ترتيب
شقه بزرگی تحت تاثير مقاومت و خون هاي پاك
سي هزار شهيد قتل عام شده؛ در درون رژيم صورت مي گيرد.
سهم خامنه اي در قتل عام67
خامنه اي
تنها به اين علت امكان پيدا كرد كه بعد از خميني بر مسند ولي فقيه بنشيند كه پروژه
قتل عام سي هزار زنداني مقاوم و متعاقب آن عزل منتظري را در شراكت با رفسنجاني و
زير نظر مستقيم خميني به اجرا در آورد.
خامنه اي با شراكت در قتل عام، امتحان خود را در
سفاكيت و رذالت پس داد و به خميني اثبات كرد كه بعد از عزل منتظري مي تواند جانشين
مناسب و قابل قبولي بعد از وي باشد. سرمايه خامنه اي براي تصاحب قدرت؛ شركت در قتل
عام است او حكومت را به خاطر سيلابي که
از خون سي هزار قتل عام جاری کرده به دست آورده است.
بنابراين، حاكميت
كنوني خامنه اي روي دريايي از خون قتل عام شدگان استوار شده است و حالا كه اين خون
ها به جوشش در آمده؛ زيرساختهاي حكومت خامنه اي را به لرزه انداخته است؛ از اين رو
هر چه كه در افشاي قتل عام جلوتر برويم ؛ بايد شاهد بيشترين لرزه در حاكميت خامنه
اي باشيم؛ چرا كه خامنه اي نقش مهمی را در قتل عام و همچنین در حذف منتظري براي رسيدن به قدرت داشته است.
به همين
علت خامنه اي در سكوت مرگباري به سر مي برد، چرا كه به خوبي مي داند كه هدف شماره
يك در اين نوار هم اوست؛ چون خامنه اي بيش از هركس مي داند كه وقتي صحبت از عاملان
و آمران قتل عام مي شود؛ مستقيم پاي او و دارو دسته اش درميان است.
خامنه اي
28 سال است تلاش میکند جلوي جوشش اين خون ها را بگيرد.
کما این که تلاش كرد كه پرچمداران آرمان این شهیدان را در
محاق فرو برد و جامعه را در همان يخ زدگي ناشي از قتل عام نگهدارد ولي اين
خونها، آرام نگرفته و نمي گيرد و حالا پرده
از روي مظلوميت مجاهدين برداشته است به قول
سران همين رژيم حالا نوبت مجاهدين است كه از محاق بيرون آمده و چهره واقعي آنها
براي توده هاي وسيع مردم به نمايش گذاشته شود.
نتيجه
1. در
شرايط كنوني به ويژه بعد از افشاي نوار منتظري، دوراني ورق خورده است و جوشش خون شهيدان هرگز سر باز ايستادن ندارد و
ولايت خامنه اي را هدف قرار داده است.
2. این
واقعیت که افشای تنها يك سند یک زلزله سياسي در رژیم
ايجاد كرده است نشان مي دهد كه هر گامي كه در اين مسير برداشته شود؛ عمود خيمه نظام را نشانه مي رود؛ احياي خون
شهيدان قتل عام شده، مستقيم در خدمت سرنگوني اين نظام است.
3. بايد هر
چه بيشتر و گسترده تر در افشاي اين جنايت سهيم باشيم/ اينك
هر ايراني كه از اين نظام ، زخمي بر تن و تنفري در دل دارد بايد در اين تعهد بزرگ سهيم باشد؛ بايد كوچه
به كوچه و خانه به خانه دنبال اسامي شهدا، گورهاي جمعي اعدامشدگان و به دنبال
اسناد اين قتل عام باشيم، اين يك جبهه بسيار ضروري و مبرم و مقدس براي سرنگوني است
و بايد شعله هايش را در تمام ايران برافرازيم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر