از قتلعام زندانیان سیاسی ایران، در اواسط تابستان67، بهعنوان بزرگترین
جنایت ضدبشری بعد از جنگ جهانی دوم یاد میشود. جنایتی که تمام جناحهای این
رژیم در آن شریک و سهیماند؛ بارانی از خون که خمینی تمام رژیمش را با آن
غسل تعمید داد.
بنا بر توصیه خمینی، مقامهای رژیمش از میرحسین موسوی نخستوزیر رژیم در آن دوران تا ولایتی وزیرخارجهاش، در برابر اعتراضهای بینالمللی برضد شکنجه و اعدام در زندانها پاسخ میدادند که «در ایران زندانی سیاسی نداریم». خمینی به آنها گفته بود مجاهدین و سایر زندانیان سیاسی را تروریست بنامند و هرگز درباره وجود «زندانی سیاسی» با هیچ طرف سیاسی و حقوقی در جهان گفتگو نکنند.
زیرا «زندانی سیاسی» پدیده و نامی است که وجودش و گفتگو درباره آن مشروعیت و آینده هر نظام سیاسی را سایه به سایه و قدم به قدم به زیر سؤال میکشد.
تدارک قتلعام زندانیان سیاسی، یک اقدام سراسری
بنا بر توصیه خمینی، مقامهای رژیمش از میرحسین موسوی نخستوزیر رژیم در آن دوران تا ولایتی وزیرخارجهاش، در برابر اعتراضهای بینالمللی برضد شکنجه و اعدام در زندانها پاسخ میدادند که «در ایران زندانی سیاسی نداریم». خمینی به آنها گفته بود مجاهدین و سایر زندانیان سیاسی را تروریست بنامند و هرگز درباره وجود «زندانی سیاسی» با هیچ طرف سیاسی و حقوقی در جهان گفتگو نکنند.
زیرا «زندانی سیاسی» پدیده و نامی است که وجودش و گفتگو درباره آن مشروعیت و آینده هر نظام سیاسی را سایه به سایه و قدم به قدم به زیر سؤال میکشد.
تدارک قتلعام زندانیان سیاسی، یک اقدام سراسری